• اشکال در به خواب رفتن
• بیدار شدن از خواب اغلب در طول شب و مشکل به خواب رفتن دوباره
• بیدار شدن از خواب در صبح خیلی زود
• به محض بیدار شدن احساس خستگی
هیجان یک واکنش احساسی، عاطفی و درونی است و انسانها در زندگی روزمرهشان با انواع آن درگیرند.
واکنشها در اثر عوامل و محرکهای بیرونی به وجود میآیند و هر فردی با توجه به ذهنیت خود آنها را تفسیر میکند و به شکلهای مختلف مثل ترس، خشم، غم و اندوه، تنفر، تحقیر، احساس گناه، شادی و خنده و... بروز میدهد، بنابراین هیجان تلفیقی از برداشتهای ذهنی فرد و محرکهای بیرونی است...
۱- اختلال شخصیت ضداجتماعی
باور نادرست: کسی که از ارتباطات اجتماعی دوری کند، «ضداجتماع» نامیده میشود.
این بیشتر یک اشتباه معنایی است. خیلیها کسانی را که دوست ندارند در جمعهای اجتماعی شرکت کنند را ضداجتماع مینامند. درواقع این افراد خیلیاوقات مهربان و خیر هم هستند حتی اگر معمولاً اینطور به نظر نرسند.
اختلال شخصیت ضداجتماع در بزرگسالانی دیده میشود که با رفتار خشونتآمیز، دروغگویی، دزدی یا به طور کل رفتار بیملاحظه و بدون نگرانی از ایمنی و امنیت خودشان و دیگران، حقوق دیگران را نادیده میگیرند.
بولیمیا یک اختلال ذهنی است که دختران نوجوان و جوان را گرفتار می سازد و با دوره ای غذا نخوردن و روزه داری مشخص می شود.
«بولیمیا» یکی از بیماریهای روحی و ذهنی محسوب میشود که فرد مبتلا احساس گرسنگی شدیدی میکند؛و در پی تنشهای روحی در بازه زمانی کوتاهی،مقادیر زیادی غذا مصرف میکند و به سبب این مهار نداشتن بر غذا خوردن و برای جلوگیری از افزایش وزن به رفتارهای جبرانی دست میزند.
معمولا بیماران تسلطی بر غذا خوردن ندارند و غذاهایی را که کالری بالایی دارند و بلع و استفراغ آنها راحت است انتخاب میکنند.
ادامه مطلب ...
۱. افراد یکدنده فکر میکنند همیشه حق با آنهاست. اگر میخواهید آنها را درمورد چیزی متقاعد کنید، بگذارید شان خود را حفظ کنند و باز هم فکر کنند که همیشه حق با آنهاست، حتی اگر نظرشان را تغییر دادند. بحث با آنها را طوری شروع کنید که انگار شما هم با آنها همعقیده هستید و وانمود کنید که کاملاً درک میکنید که چرا مثلاً فلان کار را انجام دادهاند.
همه ما دوست داریم شاد و خوشحال باشیم، اما این اتفاق همیشه نمیافتد.
بیا برای یک لحظه هم که شده، همه این گرفتاریها را فراموش کن و به راههای رسیدن به شادی فکر کن؛ سرزمینی که نشانیاش را همه بلدیم، اما خیلیوقتها آن را گم میکنیم.
*مقایسه ممنوع!
اگر میخواهی خوشحال باشی، اینقدر خودت را با بقیه مقایسه نکن؛ بهجایش سعی کن به خودت و تواناییها و نقاط قوتت بیشتر توجه کنی و بهخاطر همه اینها به خودت احترام بگذاری؛ ببینم اصلاً اگر تو به خودت احترام نگذاری، پس کی اینکار را بکند؟ همه احترام گذاشتنها از همین نقطه شروع میشوند؛ عصبانیت و حسادت و شادی یکجا جمع نمیشوند؛ آن دو تای اول را بریز بیرون تا شادی جایی برای سکونت پیدا کند.
روزی چند بار می خندید؟ چند بار گریه می کنید؟ چقدر خوشحال هستید و چقدر احساس غم و اندوه به شما دست می دهد؟ البته قرار نیست هر کسی به طور دقیق بداند چقدر در طول روز می خندد یا چقدر ممکن است گریه کند، اما همین که هر فرد بتواند بموقع ناراحت شود و بموقع هم شاد باشد، یعنی از سلامت روانی برخوردار است.
بله، ناراحت شدن هم اگر درست و بموقع باشد، خوب است و می تواند تبعات
مثبتی داشته باشد. آنها که می گویند گریه کردن و غمگین بودن نشانه بیماری و
اختلالات روانی است هم باید بدانند متخصصان با چنین نظری موافق نیستند.
البته موضوع وقتی خطرناک می شود که فردی همیشه شاد و خوشحال باشد و در هیچ
شرایطی به فکر ناراحتی هایش نیفتد. این شادی های بی دلیل و دائم هم نه تنها
خوب نیست و ویژگی مثبتی به حساب نمی آید که حتی می تواند نشانه ای از یک
بیماری روانی باشد.
ادامه مطلب ...